cloud computing - قسمت اول
با سلام
در این پست و ان شاءالله پست های آینده قصد دارم مباحث مربوط به رایانش ابری رو مرور کنم. امیدوارم مفید واقع بشه.
خب قبل از اینکه بحث رو شروع کنیم، خوبه یه سری اسلاید و کتاب در زمینه ی رایانش ابری بهتون معرفی کنم، یکی از نویسندگان معروف در زمینه ی cloud computing آقای rajkumar buyya هستند، با کتاب "CLOUD COMPUTING Principles and Paradigms" که زیرساخت متن باز Manjrasoft هم از ابداعات ایشون هست. اگه کتاب "Mastering Cloud Computing" ویرایش 2013 رو هم از ایشون بتونید تهیه کنید خیلی خوبه (من نتونستم تهیه اش کنم
). کتاب فارسی هم اگه بخواین، کتاب "شبیه سازی محاسبات ابری" از سید رضا پاکیزه رو بهتون معرفی میکنم.
خب بریم سراغ بحث رایانش ابری، به شکل زیر دقت کنید:

اون قدیم ندیما یه Mainframe بود که توان پردازشیش مثلا اندازه لب تاپ های امروزی (البته نه اون جدیدا) بود، چندتا Terminal هم بهش متصل میشد، این ترمینال ها منبع محاسباتی نداشتن، یعنی مثلا یه صفحه کلید و یه موس و یه مانیتور بودن.
بعد از Mainframe ها کامپیوترهای شخصی اومد، آخه Mainframe ها هزینه ی بالایی واسه نگه داری داشتن، بنابراین فناوری به سمت PC ها گرایش پیدا کرد.
بعد از مدتی دیدن میشه PC ها کنار همدیگه به شکل یه شبکه ی کامپیوتری دربیان، پس بحث Network computing مطرح شد.
کم کم این شبکه های کامپیوتری بزرگ و بزرگ تر شدن تا Internet ظهور پیدا کرد. شبکه ها به شکل client/server در اومدن، یعنی یه سری server روی اینترنت داریم که خدمات ارائه میدن و کامپیوترهای دیگه که نقش client رو بازی میکنن، این خدمات را دریافت میکنن.
بعد از مدتی دیدگاه گرید مطرح شد، گرید میگه: کامپیوترهایی که در یه سازمان وجود دارن، باهم شبکه میشن به طوریکه از دید بیرون مثل یه کامپیوتر بزرگ با کلی منابع به نظر برسن. خب این به نظر خیلی خوب میرسه، هنوز هم داره از گرید استفاده میشه، مخصوصا سازمانهایی که محاسباتی با حجم بالا دارند، مثل دانشکده های علوم پایه (فیزیک، ریاضی و ...). در گرید بحث به این صورته که اگه من یه کامپیوتر در این شبکه قرار بدم، جزئی از گرید میشه و یه حجمی از بار محاسباتی به اون منتقل میشه، یعنی خود این کامپیوتر میشه جزئی از گرید. حتی گریدها از سازمانهای مختلف میتونن باهم همکاری داشته باشن، که به اونا میگن سازمانهای مجازی. ولی گرید به دلایل مختلف نتونست زیاد توسعه پیدا کنه، یکی از این دلایل ناهمگونی بود.
به نوعی میشه گفت دیدگاه cloud با توسعه و پیشرفته کردن گرید به وجود اومد. یعنی یه سری جنبه به گرید اضافه شد تا cloud ظهور پیدا کرد. در کلود مثل گرید، ما تعدادی کامپیوتر داریم که بهم متصل شدن، (توزیع شدن)، اگه قراره به کلود متصل بشیم، نیازی نیس حتما از یه PC قویی استفاده کنیم، بلکه میتونیم با گوشی هوشمند یا تبلت بهش متصل بشیم، و از این کل به صورت یه سرویس استفاده کنیم. یعنی device ایی که من باهاش به کلود متصل شدم، خودش جزئی از کلود نمیشه بلکه داره از خدمات و سرویس هایی که ابر ارائه میده استفاده میکنه. پس عملا داریم به سمت فناوری اول یا مدل Mainframe برمیگردیم، (قبول دارین؟) حالا چرا اسم ابر رو براش گذاشتن؟ چرا توی شکل به صورت یه ابره؟ در شکل، ابر به صورت دیتاسنتر در اومده (یک کامپیوتر خیلی بزرگ با کلی منابع) و از دید بیرون، کاربران فقط دارن از اون به عنوان سرویس استفاده میکنن. معلوم نیس کدوم یکی از این کامپیوترها قراره پردازش رو انجام بده، واسه همین از دید ما به شکل یه ابره.
اکثر ما موفقیت را قله ای دور از دسترس می بینیم و این گاهی باعث می شود هیچ تمایلی به سعی و تلاش از خود نشان ندهیم. چرا سختی بکشیم وقتی به هر حال این راه طی می شود و به پایان می رسد؟ این تصور از پیروزی اشتباه و مهلک است. اینشتین روز و شب تلاش کرد و بر کاستی ها و مسائل علم فیزیک غلبه کرد اما نه یک شبه! هدفی غایی در ذهن داشت و می دانست با هر گامی که به جلو بر می دارد یک قدم به آن چه در ذهنش دارد نزدیکتر می شود. کار کوچکی که در یک زمان محدود انجام می دهی شاید به نظر بزرگ و مهم نرسد اما بدان که در مقیاس بزرگتر حرکتی است کوچک در مسیری طولانی به سوی هدفی بزرگ !